قصه ی برق رفتن ما داشتم آمادهی مشق نوشتن میشدم که ناگهان برقها رفت. من با مادرم و عروسکهایم کنار شمعی روشن منتظر پدرم نشستیم. ... نویسنده : مامانِ محدثه جون 19:33 #قصه #مادر #پدر 17 بهمن 1401 240 1 0 ادامه مطلب